دوشنبه ۱۲ آبان ۰۴

آشنايي با استان سيستان و بلوچستان

۶۲ بازديد

همشهري‌آنلاين: استان سيستان و بلوچستان با وسعتي حدود صد و هشتاد و هفت هزار و پانصدو دو كيلومتر مربع، در جنوب شرقي ايران واقع شده است.

اين استان پهناور در سمت شرق با كشور پاكستان ۹۰۰ كيلومتر و با كشور افغانستان ۳۰۰كيلومتر مرز مشترك دارد؛ در قسمت جنوب با درياي عمان به طول تقريبي ۲۷۰كيلومتر مرز آبي دارد و از قسمت شمال و شمال غرب با استان خراسان به طول ۱۹۰ كيلومتر و در قسمت غرب با استان كرمان به طول ۵۸۰ كيلومتر و با استان هرمزگان به طول ۱۶۵ كيلومتر همجوار است.

استان سيستان و بلوچستان به لحاظ وسعت از بزرگترين استان‌هاي كشور است و پس از استان خراسان در رتبه دوم قرار دارد. اين استان از دو ناحيه سيستان و بلوچستان تشكيل يافته است كه از لحاظ طبيعي با يكديگر كاملاً متفاوتند.

sistan - baluchestan

 سفر به جاذبه‌هاي سيستان و بلوچستان:

  • سفر به سيستان و بلوچستان / جاذبه‌هاي گردشگري سيستان و بلوچستان / جاذبه‌هاي گردشگري مَكُّران / درياچه جازموريان / درياچه هامون / شهر سوخته / روستاي تمندان / كوه خواجه / قلعه سب / آتشكده كركويه / روستاي قلعه‌نو / دوغ پاي - غذاي محلي زاهدان /دره نگاران /سرزمين اسطوره‌ها /سفر به بزمان
  • انقلاب اسلامي ايران / قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران/ امام خميني (ره) / حضرت آيت‌الله خامنه‌اي / شوراي عالي انقلاب فرهنگي / مجلس خبرگان رهبري / مجمع تشخيص مصلحت نظام / شوراي نگهبان / مجلس شوراي اسلامي /قوه ‏قضائيه ايران /استان‌هاي ايران / وزارتخانه‌هاي ايران / ايران هسته‌اي / كابينه دهم / دانشگاه‌هاي ايران/ پارك‌هاي علم و فناوري ايران/ روزهاي ملي و جهاني در تقويم ايران / شوراي عالي انقلاب فرهنگي /
  • درياها و درياچه‌هاي ايران / خليج فارس / جزاير ايراني خليج فارس / تنگه هرمز/رودخانه‌هاي ايران / كوه‌هاي ايران /كويرهاي ايران /  پارك‌هاي ملي ايران /  آبشارهاي ايران / جنگل‌هاي ايران / غارهاي ايران / تالاب‌هاي ايران / قنات‌هاي ايران/آبگرم‌هاي ايران /
  • آثار تاريخي ايران / جاذبه‌هاي گردشگري ايران / نقاط ديدني ايران / نخستين‌هاي ايران / روستاهاي ايران / سوغاتي‌هاي چهارگوشه ايران / غذاهاي سنتي و محلي چهارگوشه ايران /
  • خانه‌هاي قديمي و تاريخي ايران /   باغ‌هاي گردشگري‌ ايران / قلعه‌هاي ايران / پل‌هاي ايران / بقعه‌هاي ايران / كاروانسراهاي ايران / آتشكده‌هاي ايران / برج‌هاي تاريخي ايران /  بازارهاي قديمي ايران / گنبدها ايران / موزه‌هاي ايران /  مساجد ايران / كليساهاي تاريخي ايران / تپه‌هاي باستاني ايران / مناره و ميل‌هاي ايران / آرامگاه‌هاي ايران /  آب‌انبارهاي ايران / ارگ‌هاي تاريخي / كبوترخانه/ حمام‌هاي قديمي / آبگرم‌هاي ايران /

ناحيه سيستان ۸۱۱۷ كيلومتر مربع، در قسمت شمالي اين استان قرار دارد و حوزه مسطح و مسدودي است كه از آبرفت‌هاي دلتاي قديمي و فعلي رود هيرمند تشكيل شده است.

ناحيه بلوچستان به مساحت ۱۷۹۳۸۵ كيلومتر مربع منطقه وسيع كوهستاني است كه حد شمالي آن كوير لوت و حد جنوبي آن درياي عمان است.

مرزهاي طولاني آبي و خشكي استان با كشورهاي افغانستان، پاكستان و كشورهاي حوزه خليج فارس، موقعيت ويژه‌اي را به آن بخشيده و سبب ايجاد شرايطي خاص شده است. چندگانگي و تنوع مذهبي، گويش‌هاي مختلف و نمود تعلقات قومي و قبيله‌اي از ديگر ويژگي‌هاي اجتماعي اين استان است.

بر اساس آخرين تقسيمات كشوري استان سيستان و بلوچستان سال ۱۳۷۵ داراي هفت شهرستان، ۲۹ بخش، ۱۶شهر، ۹۲ دهستان و ۶۰۳۸ آبادي داراي سكنه بوده است. شهرستان‌هاي آن عبارتند از: ايرانشهر، چابهار، خاش، زابل، زاهدان، سراوان و نيك شهر.

جغرافياي طبيعي و اقليم استان

در مطالعات زمين‌شناسي منطقه شرق ايران را معمولاً به عنوان يك واحد مستقل بررسي مي‌كنند. اين منطقه در اواخر دوران سوم زمين‌شناسي در اثر جنبش‌هاي كوه‌زايي از دريا جدا شده و در آن ابتدا رسوبات آهكي از نوع دريايي و سپس رسوباتي با مواد نسبتاً درشت و نرم‌روي هم انباشته شده است.

قسمت جنوبي استان (مكران) يكي از مناطق در حال فرونشستن تدريجي است و دليل آن نيز ضخامت زياد رسوبات رس ماسه‌اي دوران سوم است كه عمق آن به بيش از يك كيلومتر مي‌رسد. بر همين اساس پوسته اقيانوس هند با شيب بسيار تندي در زير اين منطقه به داخل زمين فرو مي‌رود كه يكي از علت‌هاي بوجود آمدن گل فشان‌ها و چشمه‌هاي آب معدني فراوان در اين منطقه است.

ارتفاعات استان سيستان و بلوچستان به دوران سوم و دوم زمين‌شناسي تعلق دارد و سنگ‌هاي آن اغلب آهكي و گچي است. به عقيده زمين‌شناسان، بعضي كوه‌هاي اين استان (مانند آتشفشان تفتان) به اواخر دوران سوم و اوايل دوران چهارم تعلق دارند.

ارتفاعات سيستان و بلوچستان،‌ جزو رشته‌ كوه‌هاي مركزي ايران و شامل ناهمواري‌هاي شرق چاله‌ لوت و ارتفاعات ديواره شرقي و جنوبي چاله جازموريان است.

اين ارتفاعات در همه جا پيوسته نيستند، به طوري كه حوضه‌هاي پستي در فواصل اين ارتفاعات پديد آمده‌اند. پهناي كوهستان‌ها از شمال به جنوب افزايش مي‌يابد و در فاصله ايرانشهر- كوهك به بيشترين حد خود مي‌رسد. اين ناهمواري‌ها مشتمل بر كوه‌هاي سيستان و كوه‌هاي بلوچستان است.

منطقه سيستان و بلوچستان با توجه به موقعيت جغرافيايي، از يك طرف تحت تأثير جريان‌هاي جوي متعدد مانند: جريان بادي شبه قاره هند و به تبع آن باران‌هاي موسمي اقيانوس هند است و از طرف ديگر تحت تأثير فشار زياد عرض‌هاي متوسط قرار دارد كه گرماي شديد مهم‌ترين پديده‌ مشهود اقليمي آن است.

در وضعيت هواشناسي اين منطقه بادهاي شديد موسمي، طوفان شن، رگبارهاي سيل‌آسا، رطوبت زياد  و مه صبحگاهي پديده‌اي قابل توجه است. اين استان تابستان‌هاي گرم و طولاني و زمستان‌هاي كوتاه دارد.

از آنجا كه حداقل دما ندرتاً به صفر درجه سانتي‌گراد مي‌رسد، رويش گياه در اراضي آبي تقريباً در تمام طول سال ادامه دارد. عمده بارندگي در زمستان صورت مي‌گيرد. اين ناحيه دو فصل متمايز زمستان با درجه حرارت معتدل و خنك در ماه‌هاي آذر، دي و بهمن و تابستان گرم در بقيه فصل‌هاي سال دارد.

در تمام شهرهاي استان حداكثر دماي سالانه، بالاي چهل درجه سانتي‌گراد گزارش شده است. اين مقدار در ماه تير، در ايرانشهر به پنجاه و يك درجه بالاي صفر مي‌رسد. كم‌ترين حد دماي استان در ماه‌هاي آذر و دي ثبت شده است. ميانگين حداقل دماي سردترين ماه سال بين حدود دوازده تا سيزده درجه سانتي‌گراد متغير است. سردترين شهر استان، زاهدان و گرم‌ترين شهر آن ايرانشهر است.

اختلاف و نوسان دماي بين زمستان و تابستان و حتي در يك شبانه‌روز بسيار بالا است، ولي حداقل مطلق دما به ندرت به صفر درجه مي‌رسد نواحي ساحلي درياي عمان به علت رطوبت ناشي از مجاورت با دريا، تا حدودي از اين امر مستثني است و آب و هواي گرم آن با رطوبت بيشتري همراه است.

به علت بالا بودن متوسط دما و وزش بادهاي موسمي، ميزان تبخير در اين استان زياد است و به طور متوسط چهار ميلي‌متر در روز گزارش شده است. بارندگي عمدتاً در ماه‌هاي زمستان صورت مي‌گيرد. به طور متوسط در هفت ماه از سال در اين ناحيه اثري از باران مشاهده نمي‌شود. ميزان بارندگي از طرف شرق به غرب استان افزايش مي‌يابد.

متوسط ساليانه بارندگي آن حدود هفتاد ميلي‌متر و بسيار نامنظم است. بيشترين نزولات جوي، در شهرستان‌هاي خاش و زاهدان و متوسط سالانه آن صدو بيست ميلي‌متر است. كمترين مقدار بارندگي در شهرستان زابل روي مي‌دهد و متوسط سالانه آن ۵۱ ميلي‌متر است ميزان متوسط رطوبت نسبي در سواحل درياي عمان، حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد در دي ماه است.

در تابستان مقدار رطوبت نسبي كاهش مي‌يابد، ولي كرانه‌هاي غربي بلوچستان به علت نزديكي به اقيانوس هند در تابستان نيز رطوبت نسبتاً بالايي دارد.

تاريخچه باستاني سيستان

سيستان امروزي قسمت شمالي استان را دربرمي‌گيرد. در اوستا، سيستان يازدهمين سرزميني است كه «اهورامزدا» آفريده است.

همچنين زادگاه رستم دستان قهرمان حماسي شاهنامه است. مورخين بناي سيستان را به گرشاسب- يكي از نوادگان كيومرث- نسبت داده‌اند.

اين ناحيه به دلايل موقعيت خاص استراتژيكي و جغرافيايي در تمام دوره‌هاي تاريخي از اهميت ويژه‌اي برخوردار بوده است. سيستان در زمان هخامنشيان، منطقه‌اي آباد بود. اين امر در كتيبه‌هاي بيستون و تخت جمشيد كه سيستان را يكي از ممالك شرقي داريوش ذكر كرده‌اند، منعكس شده است.

نام سيستان، از نام اقوام آريايي «سكا» اخذ شده است. سكاها در حدود سال صد و بيست و هشت پيش از ميلاد، سيستان را به تصرف خود در آورده و در پهنه آن استقرار يافته‌اند. نام قديمي سيستان «زرنگا» يا «زرنگ» بود. پس از مهاجرت «سكاها» به طرف جنوب، در زمان فرهاد دوم اشكاني گروهي از آنان در زرنگ مستقر شدند.

از اين زمان به بعد زرنگ، به  نام آنان سكستان نام گرفت. شهر زرنگ فعلاً جزء‌ افغانستان است و در محل آن روستاي كوچكي به نام «نادعلي» قرار دارد. در نزديكي آن روستا، تل بزرگي است و بر فراز آن تل، هنوز آثار خرابه‌هاي ارك زرنگ و قلعه و باروي آن ديده مي‌شود. لفظ زرنگ، قديمي‌ترين نام سيستان و زاولستان است كه در كتيبه داريوش، زرنگا آمده است.

به عقيده محققين  «زرنگ» و «زريه» كه در زبان اوستايي به نام درياست و «دريه» در لغت هخامنشي و «زريا» در پهلوي و «دريا» به زبان امروزي همه يك مفهوم دارند و مراد از آنها درياي «زره» يا «هامون» است. مؤلف كتاب «حدود العالم» نيز «زرنگ» را مركز سيستان دانسته است.

نيمروز، نام ديگر سيستان است و به معني جنوب است. بناي بيشتر شهرهاي سيستان را به پهلوانان اسطوره‌اي ايران چون زال، سام و رستم نسبت مي‌دهند. زماني كه سيستان به دست اردشير بابكان فتح شد، جزو متعلقات دولت ساساني به شمار مي‌آمد. در سال بيست و سه هجري قمري، مسلمانان عرب اين سرزمين را فتح كردند، ولي در اثر نافرماني مردم اين ناحيه شورش‌هاي متعددي بروز كرد. سرانجام در زمان معاويه، مردم اين خطه به اطاعت كامل اعراب درآمدند و عبدالرحمان كه فاتح سيستان بود، به حكومت آنجا منصوب شد.

اولين فرمانرواي معروف ايراني اين سرزمين بعد از اسلام «يعقوب ليث صفاري» بود كه از رودخانه سند تا شط‌العرب را تحت فرمان داشت. عمروليث- برادر وي- نتوانست اين موقعيت مهم را حفظ كند و سرانجام به دست اسماعيل ساماني در بغداد به قتل رسيد.

با وجود اين، سيستان تا چندين قرن تحت سلطه امراي صفاري باقي ماند وطاهر از نوادگان عمر و تا ۲۹۵ قمري ايالت فارس و كرمان و سيستان را تحت فرمان خود داشت و بعد از وفات او سلسله صفاري روي به ضعف گذاشت بعد از صفاريان، سامانيان، غزنويان و سلجوقيان نيز هر يك مدتي در اين سرزمين فرمان راندند. در زمان مغولان و تيموريان خرابي‌هاي زيادي در سيستان به وجود آمد كه به از بين رفتن سدها، كانال‌ها و مناطق آباد سيستان منجر شد.

در سال ۸۱۰ قمري، جلال‌الدين خوارزمشاه از هندوستان وارد سيستان شد و به منظور مبارزه با مغول‌ها به گردآوري و تجهيز سپاه پرداخت. چنگيزخان، جغتاي را اعزام كرد تا ضمن تصرف هرات مانع پيوستن لشكريان تازه نفس به لشكريان جلال‌الدين شود.

سرانجام سلطان جلال‌الدين از جغتاي شكست خورد و سردار مغول با بي‌رحمي هر چه تمام به قتل و غارت و ويرانگري در اين سرزمين پرداخت. در سال ۹۱۴ قمري شاه اسماعيل صفوي سيستان را تصرف كرد. پس از شاه اسماعيل- در زمان حكومت نادرشاه- اختلاف‌هاي داخلي سبب خرابي‌هاي زيادي در اين سرزمين شد.

سرانجام سپاهيان ايران در هزار و هشتصد و شصت و پنج ميلادي، سيستان را از دست امراي سركش پس گرفتند و دو سال بعد اين سرزمين تحت حكومت امير منصوب دولت مركزي ايران قرار گرفت.

در سال‌هاي بعد نيز اين منطقه دستخوش حوادث و وقايع زيادي شد. كشمكش‌هاي افغانستان با ايران بر سر ادعاهاي آن كشور نسبت به سيستان منجر به دخالت بريتانيا به عنوان حكميت گرديد. كميسيون تشكيل شده توسط بريتانيا، سيستان را در امتداد خطي از بند سيستان بر هيرمند به طرف كوه ملك سياه در غرب گودزره، بين ايران و افغانستان تقسيم كرد.

با اين كار، قسمتي كه اروپائيان عنوان «سيستان خاص» به آن داده‌اند (در مقابل «سيستان خارجي» كه به افغانستان واگذار شد) به ايران تعلق گرفت. طي دهه‌هاي اخير منطقه سيستان با توسعه زيربناها و استقرار برخي از صنايع و رشد مناسب فضاي شهري و روستايي، نسبت به گذشته آباداني فراواني يافته است.

تاريخچه باستاني بلوچستان

سرزميني كه اكنون بلوچستان نام دارد، به اسم «مكا» «مكه» مشهور بود كه يوناني‌ها آن را «گدروزيا» ناميدند. در زمان قديم در سرزمين بلوچستان باتلاق بسيار وجود داشت و «اراينا» يا «ايرينا» در زبان سانسكريت به معني باتلاق است و برخي معتقدند از تركيب اين كلمه با كلمه «مكا» كلمه‌اي پديد آمد كه به مرور زمان به «مكران»(سرزمين باتلاق‌ها) تبديل شد.

كلمه بلوچستان نيز از زماني به اين سرزمين اطلاق شد كه بلوچ‌ها در آن سكونت كردند.در فرهنگ معين درباره قوم بلوچ آمده است:«قومي ايراني، صحرانشين و دلير ساكن بلوچستان، طوايف خارجي كمتر در آن ناحيه نفوذ كرده و ايشان در برابر بيگانگان مقاومت كرده‌اند.

آنان لهجه خاصي دارند كه به بلوچي معروف است در تپه‌هاي بلوچستان آثاري به دست آمده است كه تاريخ اين سرزمين را به سه هزار سال پيش از ميلاد مي‌رساند. آنچه مسلم است، كورش هنگام لشكركشي به هند، مكران را نيز تصرف كرد.

فردوسي در شاهنامه، ازگردان بلوچ سخن گفته است يكي از وقايع مهم بلوچستان، عبور اسكندر مقدوني از اين سرزمين در هنگام بازگشت از هندوستان است كه در جريان آن در اثر وجود ريگ‌هاي روان، بيابان‌هاي خشك و بي‌آب و سرسختي مردمان اين سرزمين‌، اكثر قواي خويش را از دست داد در زمان خلافت خليفه دوم، اين سرزمين به وسيله عرب‌ها فتح و يكي از سرداران عرب به عنوان حاكم آن منصوب شد، ولي در اثر مخالفت‌ها و جنگ‌هاي مردم بلوچستان با وي، سرانجام اين سرزمين را ترك كرد در سال ۳۱۴ قمري سرزمين بلوچستان به وسيله ديلميان فتح گرديد.

در زمان حكومت سلجوقيان در كرمان، منطقه بلوچستان نيز توسط آنها اشغال و تابع كرمان شد بعد از حكومت نادر، بلوچستان اسماً جزو ايران بود، اما حكومت مركزي تسلط كاملي بر آن نداشت. محمدشاه قاجار ايرانشهر را تصرف كرد و پس از آن تمامي نواحي ساحلي بلوچستان به مرور زير سلطه حكومت مركزي ايران قرار گرفت.

زاهدان

شهر زاهدان كه امروز مركز سيستان و بلوچستان است، سابقه چنداني ندارد. در اوايل پادشاهي فتحعلي شاه قاجار، در زاهدان چاه آبي بود كه راهزنان پس از حمله به كاروان‌ها و چپاول‌ دارايي آنان، ساعتي يا شبي را در آنجا سپري مي‌كردند.

پيرامون اين چاه جنگل‌هاي انبوهي از درختان تاغ و گز بود كه اكنون اثري از آن نيست. در سال هزار و سي صد و پانزده هجري قمري يكي از ساكنان آن محل كاريزي در آنجا حفر كرد و آبادي كوچكي به وجود آمد كه «دزدآب» نام گرفت چهار سال بعد، متخصصان بلژيكي كه در استخدام دولت ايران بودند، جهت داير كردن گمرك‌خانه به دزدآب آمدند.

از اين زمان، به تدريج بر وسعت و جمعيت دزدآب افزوده شد. از سال هزاروسيصد و چهارده شمسي دزدآب به زاهدان تغيير نام يافت. اولين نشانه‌هاي شهرنشيني با احداث خط آهن از كويته پاكستان به زاهدان پديدار شد و با توسعه‌هاي بعدي، زاهدان امروزي به مركز استان تبديل شد. زاهدان شهر جديد الاحداثي است كه بر سر راه كرمان به مشهد، كرمان به چابهار و نزديك مرز پاكستان و افغانستان واقع شده است.

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.